نشود فاش کسی آنچه میان من و تست

بالاخره نوبت من شد و جلد اول پیر پرنیان اندیش رو یه نفس تا ساعت ۶ صبح خوندم....
جلد دوم رو هنوز توی نوبتم... و همسر جان مثل من یه نفس نمیخونه که....

همین توی پست قبلی بود به گمونم که گفتم من دیگه از کسی اونقده خوشم نمیاد و ... این حرفها....
عجب شانسی آوردم... اگه چند سال پیش بود الان عنان از کف داده و سر به بیابان میگذاشتم از شیدایی....

در این حد من توانایی عاشق این مرد شدن رو داشتم... البته عاشق شعرهاش بودم و هستم....
اما نمیدونستم انقدر نازنینه و انقدر عشقه....

نمیدونستم سایه این هوا از موسیقی سرش میشه....
دست آقای عظیمی عزیز رو میفشارم و میگم دست مریزاد.... سلامی هم خدمت عاطفه خانوم دارم.

بسی لذت بردم... بسی...
البته من عاشق این جور کتابها هستم... گفتگو با آدم باحالها....
حکایت حال که گفتگوی لیلی گلستان با اولین استوره ی من احمد محمود بود
نقش آبی سیمین که درباره ی فاطمه معتمد آریا بود - حالا گیریم گفتگو نبوده باشه خیلی....
نوشتن با دوربین که گفتگوی بسیار جالب با ابراهیم گلستان بود....
گفتگو با آل پاچینو درباره ی خودش...

چند وقت پیش دو جلد کتاب دیدم که یکیش در مورد آل پاچینو بود و یکی دیگه ش رابرت دنیرو.... دو تا اسطوره ای که من قبل از شناختن هنرپیشه های ایرانی عاشق این دو تا بودم... یه وضی اصن....

حالا اینا رو بذار کنار هم... اینکه چقدر دوست دارم این جور کتابها رو.... بعد یه میلاد عظیمی باشه با اون قلم روون و شوخ و شنگش.... که راه براه گزارش سیگار گیراندن سایه رو میده و برای اینکه مطمئن بشه عمق فاجعه رو فهمیدی دو سه باری گوشزد میکنه که سایه تشخیص داده اکسیژن هوا خیلی زیاده!!!!

یادش نمیره برای من خواننده که چیزی نمیبینم  توضیح بده که سایه چه خوشگل! و یا به قول خود آقا میلاد چه نفیس ادای کسی رو درمیاره.....

چه با نرمی عشق سایه رو توی دل آدم مینشونه.... و نگرانه که نکنه ما نفهمیم!!!!!!!
سایه خودش نماد عشقه .. چطور میشه نفهمید....

منی که از شعر وشاعری هیچ نمیفهمیدم و نمیفهمم... حفظ بودن بعضی از شعرهای سایه خودش کلی حرفها داره....
گریه کردن با شعرهاش... با صداش..... لذت بردن و غرق شدن ....

فقط با جلد اول این کتاب من خندیدم و گریه کردم.... خندیدم و گریه کردم.....
فقط همون صفحه ی اول مقدمه یه فحش ناجور به آقای عظیمی عزیز دادم بابت این یک جمله ش:
"باید بگویم، به خاطر رعایت این اصل، مطالب مهم و جالب فراوانی نقل نشد یا چنان که باید و شاید نقل نشد."

مرد حسابی... منِ خواننده بعد این همه سال دیگه میدونم این جور کتابها مطالب مهم و جالب فراوانی رو از قلم انداخته اند! اونوقت تو میخوای با این جمله کون من رو بسوزونی یا چی؟!؟!؟!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر