این روزها خیلی واقعی زنده ام


مدتها بود دچارش نشده بودم...
مدتها بود عاشق نشده بودم...
مدتها بود قلبم اینجور تاپ تاپ نمیزد....
مدتها بود .....
باز دوباره دیدار نزدیک است...


از کنار من که رد میشی خیلی مواظب باش....
گاهی این جرقه های عاشقی به اطرافیان سرایت میکند....
فکر نکن جالبه....
نیست...
مخصوصا وقتی سرد میشن...



وقتی تک تک سلولهای من در تب و تابن....
وقتی با تمام وجود این اژدهای درون من هیجان طلب میکند....
به من نزدیک نشو.....
بگذار دوست بمانیم....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر