امسال سال مهمیه.... أغاز یه دوره ی سه ساله... همین آغاز خودش یک سال زمان میبره....

با وجودی که میدونم آخر و عاقبت کار به کجا ختم میشه ولی تصمیمم رو گرفتم....
دوباره خطاطی رو شروع میکنم....
دوباره سنتور رو شروع میکنم.... البته این دفعه با مضراب نمددار.... و اگه مغزم کشش داشته باشه با نت... (در مورد کشش مغزم کمی مشکوکم.... در زمینه ی نت موسیقی به شدت دچار اختلال یادگیری هستم)
.
و در حال تصمیم گیری درباره ی دو مورد دیگه هستم:
- کلاسهای فیلمنامه نویسی...کمی هزینه ش سنگینه برای اینکه برم و استفاده مفید نکنم.
- روانپزشک...
.
گرچه چند سالی تحت مشاوره بودم (هفته ای دو ساعت) ولی خب به این نتیجه رسیدم کمی هم نیاز دارم دارو مصرف کنم... بیش فعالی داره از نظر فیزیکی هم بهم فشار میاره... سیستم بدنم رو ریخته بهم....
.
راستش بعد از اینکه صاف رفتم کوبیدم پشت یه آر دی دیگه از رانندگی میترسم.... به راحتی مغزم اون چند ثانیه رو هنگ بود. کجا بود؟ به منهم  نگفت!
حالم خیلی خوبه... بلدم خوب باشم... در بیشتر موارد... حتی وقتهایی که استرس میگیرم.... اما به گمونم فقط خوب بودن حال کافی نیست... من برای اینکه بتونم به هدفهام برسم نیاز دارم بهتر از خوب باشم. نیاز دارم کامل باشم... 
دور جدیدی قراره شروع بشه توی زندگی....

۴ نظر:

  1. برات آرزوی موفقیت دارم. اینجا گزارش بنویس از وضعیت پیشرفتت. شاید انگیزه بشه که ولش نکنی وسط راه

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. چه جالب فکر میکردم ملت فحشم میدن که میام اینا رو مینویسم...
      البته در مورد انگیزه اشتباه کردی...
      من اگه دیگه حوصله ی انجامش رو نداشته باشم هیچی برام انگیزه نمیشه!!! هیچی!!!!

      حذف
    2. اتفاقا من دیروز که اینها رو خوندم یه جورایی انگیزه پیدا کردم که تصمیماتی که خیلی‌ وقته بهشون فکر می‌کنم رو عملی‌ کنم. فحش هم ندادم...

      حذف
    3. دمت گرم... یعنی الان خووووشحالم !

      حذف