این روزها علاوه بر اینکه درگیر خونه ی جدید و بشور و بساب و جابجا کردن هستم قراره برای بار سوم توی یک کلاسی شرکت کنم...
کلاسی که همیشه در سخت ترین شرایط زندگی هوس کردم برم....
دربدر دنبال لباس رنگی رنگی که عکسهای خوشگل داشته باشه بودم و یافت می نشد!
رفتم سه تا تی شرت ساده ی سفید و توسی و سرمه ای گرفتم و چند روزه دارم روشون نقاشی میکنم!!!
بد نشده... ولی نمیدونم چرا هرکار هنری که انجام میدم وقتی تموم میشه حالم ازش بهم میخوره...
نه اینکه بد باشه... فقط مثل آشپزی که بعد آشپزی دیگه اشتها نداره غذای خودش رو بخوره...
مثلا دیشب رفته بودم مامان رو برسونم خونه ش ... در رو که باز کردم چشمم افتاد به اون تابلوهای دکوراتیوی که کشیده بودم یهو فکر کردم چه تابلوهای خوشگی! در صورتیکه وقتی تموم شده بود اصلا دوستشون نداشتم.....
یا این تابلو سرخپوستیه که زدیم بالای تلویزیون.... چرا یاد نمیگیرم بهش مثبت نگاه کنم؟
خلاصه فعلا حالم از لباسهایی که نقاشی کردم بهم میخوره....
تنظیم نیستم....

۲ نظر:

  1. پس عکسشون کو؟..اصلا نظر با ما...شوما فقط بکش:)

    پاسخحذف
  2. چه حس بدی...
    فیلتر شکن نداشتم. نیمدم پیشت. تو هم جوابم رو ندادی. آدرس میلت همون قبلیه؟

    پاسخحذف