با خودم فکر میکردم چرا مردم ما دروغ میگن؟ چرا سر هم کلاه میگذارن؟
نتیجه این بود که هر رابطه ای دو طرف داره. وقتی کسی مدام دروغ میگه برای اینه که کسی وجود داره که مدام این دروغها رو باور میکنه!
یعنی اگه هزار بار از یک سوراخ گزیده بشیم بازهم بار هزار و یکمین باری وجود داره!!!!
برای همینه که بازار شایعه داغه! و تا جایی که من دیدم آدمها همیشه حرف اون کسی رو باور میکنن که اول گفته!!!!
گاهی که توی اینترنت دروغها و شایعات رو میخونم پیش خودم فکر میکنم اگه من آشنایی دقیقتر نسبت این موضوع نداشتم حتما این دروغها و شایعه ها رو باور میکردم....
من یه تضاد درونی دارم - مثل همه ی آدمها فقط مال من شدیدتره - یک قسمت وجودم آدم خوش باور و ساده دل و خوشحالیه! که باعث میشه زندگی قشنگی داشته باشم.... یک قسمت وجودم هم هست که ذاتش بدبینه! به هرچیزی اول زیرچشمی و بدبین نگاه میکنه و فرض رو بر دروغ بودنش میگذاره مگر اینکه خلافش ثابت بشه... برهان قویی هم نیاز داره برای اثبات!!!! که باعث میشه خیلی هم دچار سواستفاده نشم.
قبلا ها وقتی یه مطلبی رو میخوندم اون قسمت خوشبینم مطلق قبول میکرد حتی اگه شواهد خلافش رو نشون میداد.... میگفت چه کاریه... خب راست میگه دیگه!!!
ولی الان یاد گرفتم که هرچی رو میبینم و میخونم و میشنوم رو باور نکنم.... اون قسمت ناجورم میاد بالا.... همه ش چرنده!!!! حالا گاهی دو سه تا مطلب راست راستکی هم اون وسط مسطها فنا شد به درک!!!
اما قضیه شبکه ی من و تو و برنامه ی آکادمی موسیقی دیگه از نظر من فاجعه ی شایعه سازی و دروغه!!!!!
دقیقا برنامه مطابق با آرا مردم داره میره جلو.... هر جلسه... و من اینو هر هفته میدیدم... حتی وقتی از نتیجه اولش شوکه میشدم!!!! کافیه گاهی سرمون رو از دایره ی اطرافمون بیرون ببریم... ببینیم توی دایره های بقیه چه خبره... نظرشون چیه... از چی خوششون میاد... از چی خوششون نمیاد....
گاهی به نظرم زیادی علاف میشم که سرم رو میبرم هی توی این دایره و اون دایره!!!! ولی نتیجه ش خیلی خوبه!!!!
پسره اومده بود تست بده خدایی صدای خاصی نداشت... و من یک لحظه نگران شدم... این داره درست میخونه.... نکنه قبولش کنن؟ از نظر سلیقه ی موسیقیایی من صداش مزخرف بود... مثل خیلی های دیگه!!! اتفاقا آقا فرمودن ما یه صدای خاص میخوایم و تو قبول نیستی!!!! که پسره برگشت گفت خاصهاتون رو سال پیش دیدیدم!!!!
بامزه گفت... میفهمیدم منظورش رو!!! میفهمیدم از چی شاکیه... ولی اون نمیفهمید... نمیفهمید قضیه چیه.... نمیفهمید دیگه!!!!
نمیفهمید اولا باید خاص باشه... بعد باید انقده زیاد معمولی نباشه... بعدش هم آخرش خب بله سلیقه ست! نمیشه گفت چرا من رو نمیپسندین!!!!
حالا اینا به کنار!!!
بعدها دیدم بچه معروف شده... توی فیس بوک کلی فن پیدا کرده....
بعد میگن امیرحسین رو مخصوصا حذفش کردن... خب اون دفعه آخر مزخرف بود... صداش خوب... تصویرش خوب.... اون دفعه آخرش رو خیلی ها دوست نداشتن... حالا شمایی که خیلی دوستش داشتین و مهم نبوده که خوب خونده یا نه و بهش رای دادین دلیل نمیشه که منهم همین کار رو کرده باشم...
یه خصلت گهی دارم که هرکی خوب میخونه حتی اگه ازش بدم بیاد هم بهش رای میدم و هرکی خوب نخونه حتی اگه ازش خوشم بیاد بهش رای نمیدم... که اگه این کارها رو بکنم احساس یک خائن بهم دست میده!!!
وقفه افتاد یادم رفت چی میگفتم!!
نتیجه این بود که هر رابطه ای دو طرف داره. وقتی کسی مدام دروغ میگه برای اینه که کسی وجود داره که مدام این دروغها رو باور میکنه!
یعنی اگه هزار بار از یک سوراخ گزیده بشیم بازهم بار هزار و یکمین باری وجود داره!!!!
برای همینه که بازار شایعه داغه! و تا جایی که من دیدم آدمها همیشه حرف اون کسی رو باور میکنن که اول گفته!!!!
گاهی که توی اینترنت دروغها و شایعات رو میخونم پیش خودم فکر میکنم اگه من آشنایی دقیقتر نسبت این موضوع نداشتم حتما این دروغها و شایعه ها رو باور میکردم....
من یه تضاد درونی دارم - مثل همه ی آدمها فقط مال من شدیدتره - یک قسمت وجودم آدم خوش باور و ساده دل و خوشحالیه! که باعث میشه زندگی قشنگی داشته باشم.... یک قسمت وجودم هم هست که ذاتش بدبینه! به هرچیزی اول زیرچشمی و بدبین نگاه میکنه و فرض رو بر دروغ بودنش میگذاره مگر اینکه خلافش ثابت بشه... برهان قویی هم نیاز داره برای اثبات!!!! که باعث میشه خیلی هم دچار سواستفاده نشم.
قبلا ها وقتی یه مطلبی رو میخوندم اون قسمت خوشبینم مطلق قبول میکرد حتی اگه شواهد خلافش رو نشون میداد.... میگفت چه کاریه... خب راست میگه دیگه!!!
ولی الان یاد گرفتم که هرچی رو میبینم و میخونم و میشنوم رو باور نکنم.... اون قسمت ناجورم میاد بالا.... همه ش چرنده!!!! حالا گاهی دو سه تا مطلب راست راستکی هم اون وسط مسطها فنا شد به درک!!!
اما قضیه شبکه ی من و تو و برنامه ی آکادمی موسیقی دیگه از نظر من فاجعه ی شایعه سازی و دروغه!!!!!
دقیقا برنامه مطابق با آرا مردم داره میره جلو.... هر جلسه... و من اینو هر هفته میدیدم... حتی وقتی از نتیجه اولش شوکه میشدم!!!! کافیه گاهی سرمون رو از دایره ی اطرافمون بیرون ببریم... ببینیم توی دایره های بقیه چه خبره... نظرشون چیه... از چی خوششون میاد... از چی خوششون نمیاد....
گاهی به نظرم زیادی علاف میشم که سرم رو میبرم هی توی این دایره و اون دایره!!!! ولی نتیجه ش خیلی خوبه!!!!
پسره اومده بود تست بده خدایی صدای خاصی نداشت... و من یک لحظه نگران شدم... این داره درست میخونه.... نکنه قبولش کنن؟ از نظر سلیقه ی موسیقیایی من صداش مزخرف بود... مثل خیلی های دیگه!!! اتفاقا آقا فرمودن ما یه صدای خاص میخوایم و تو قبول نیستی!!!! که پسره برگشت گفت خاصهاتون رو سال پیش دیدیدم!!!!
بامزه گفت... میفهمیدم منظورش رو!!! میفهمیدم از چی شاکیه... ولی اون نمیفهمید... نمیفهمید قضیه چیه.... نمیفهمید دیگه!!!!
نمیفهمید اولا باید خاص باشه... بعد باید انقده زیاد معمولی نباشه... بعدش هم آخرش خب بله سلیقه ست! نمیشه گفت چرا من رو نمیپسندین!!!!
حالا اینا به کنار!!!
بعدها دیدم بچه معروف شده... توی فیس بوک کلی فن پیدا کرده....
بعد میگن امیرحسین رو مخصوصا حذفش کردن... خب اون دفعه آخر مزخرف بود... صداش خوب... تصویرش خوب.... اون دفعه آخرش رو خیلی ها دوست نداشتن... حالا شمایی که خیلی دوستش داشتین و مهم نبوده که خوب خونده یا نه و بهش رای دادین دلیل نمیشه که منهم همین کار رو کرده باشم...
یه خصلت گهی دارم که هرکی خوب میخونه حتی اگه ازش بدم بیاد هم بهش رای میدم و هرکی خوب نخونه حتی اگه ازش خوشم بیاد بهش رای نمیدم... که اگه این کارها رو بکنم احساس یک خائن بهم دست میده!!!
وقفه افتاد یادم رفت چی میگفتم!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر