نیستم توی این دنیا....
دقیقا از ساعت ۷ که رفتم و بیهوش شدم ....
دیگه خودم نیستم....
توی عوالم دیگه ای هستم....
به زودی دوشنبه میاد...

باز من دیوانه ام ، مستم
باز می لرزد، دلم ، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های ! نخراشی به غفلت گونه ام را ، تیغ
های ، تپریشی صفای زلفکم را ، دست
و آبرویم را نریزی ، دل
ای نخورده مست
لحظه ی دیدار نزدیک است 



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر