اولش ضربه خورد به مخش ولی قضیه مال یه ماه پیشه شل میزد بعدش هی موقع شنا کردن قر میداد
حالا یه وری افتاده عینهو جنازه اما اگه انگشتت رو به تنگش بچسبونی همونجایی که داره نگاه میکنه پا میشه راه میفته
این دوتا خیلی شیطون بودن
هی با هم بازی میکردن هی شیرجه میرفتن توی سنگها و صدا درمیاوردن
حالا اون یکی حالت التماس داره انگاری میگه همبازیم رو نجات بدین
من حالم بده چون هیچکاری نمیتونم بکنم
همینجوری نگاه میکنم و گریه میکنم
از یه طرف نمیخوام بمیره از یه طرف نمیخوام اینجوری جنازه بیفته
حالم خیلی خیلی بده
نیاز به زار زار دارم
دقیقا به خاطر یه ماهی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر