به آنی قول داده بودم که ننویسم
ببخش آنی دوست داشتنی من. ببخش. 
دارم مرده میشم. مجبورم به نوشتن. به حس زنده بودن. 
همه ی وجودم فریاده. میبینی منو؟ تیز شدم رو به آسمون و همه ی دردهای بشریت رو فریاد میزنم
بگذار که خائنانه زندگی کنم
که همه محکومیم به بودن

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر