Is there any body here? no?

فکر میکنم توی وبلاگم اون آدم گنددماغ درونم میزنه بالا.
دلم میخواست بدونم کسی هم هست که دوستم داشته باشه؟ توی دنیای مجازی البته....
توی دنیای واقعی خوبم به اندازه ی کافی. دوستم دارن به اندازه ی کافی. اما اینجا رو شک دارم. نه من به اندازه ی کافی خوبم و نه به اندازه ی کافی توجه بهم میشه...
دوستهای نزدیکم که من رو خیلی خوب میشناسن از من مجازی خوششون نمیاد... بارها بهم گفتن ... مستقیم یا غیرمستقیم...
راستش دنبالش هم نبودم که اونا خوششون بیاد ... اونا وظیفه ی دوستیشون رو به اندازه ی کافی و بلکه هم بیشتر انجام میدن.... کافیه حس کنن حالم خوب نیست و فوری بهم زنگ بزنن... کافیه بفهمن بهشون نیاز دارم و درجا حاضر باشن.... کافیه بدونن حوصله ندارم و یه مدت تنهام بذارن...
گاهی به خودم میگم پس چه مرگته؟ بچسب به همون دنیای واقعیت دیگه....
اما یه چیزایی درون آدم هستن که میخوان ابراز وجود کنن ... میخوان بیرون ریخته بشن.... مثل خبیث درون... کثافت درون... پرروی درون... بی جنبه ی درون... بی شخصیت درون... از خود راضی درون.... و همین گند دماغ درون و خیلی چیزهای دیگه ی درون....واقعا جنبه و ظرفیت ش رو ندارم که توی دنیای مجازی مهربون و دوست داشتنی و ال و بل باشم... اما دلم میخواد یه عده باشن که همین آدم غیر مهربون و غیر دوست داشتنی رو دوستش داشته باشن... حالا نه اینکه واقعا دوستش داشته باشن... بخواهنش... بخوننش.... براشون جالب باشه...
یه وجه مشترک باهاش پیدا کنن... یه همذات پنداری... یه فهمی یه درکی یه چیزی که اون من های درون من ارضا بشن از دیده شدن....

۲ نظر: