Don't Die Today

 به نقل از کتاب نامِ باد (سه گانه کوئوتِ شاه‌کُش)

پاتریک راتفوس

مریم رفیعی

انتشارات بهنام

...

شاید بزرگترین ویژگی ذهن ما توانایی کنار آمدن با غم و اندوه است. تفکرات قدیمی چهار درِ ذهنی را به ما آموزش داده‌اند که هرکسی بر اساس نیازش از آنها عبور می‌کند. 

اولی درِ خواب است. خواب به ما اجازه می‌دهد از چیزهایی که برایمان دردناکند فاصله بگیریم. وقتی کسی زخمی می‌شود، اغلب هوشیاری‌اش را از دست می‌دهد. کسی که اخبار ناراحت‌کننده‌ای می‌شنود، غش و ضعف می‌کند. این روشی است که ذهن با عبور از در اول برای محافظت از خود در برابر درد اتخاذ می‌کند.

دومی درِ فراموشی است. بعضی زخم‌ها آنقدر عمیقند که بهبود نمی‌یابند، آنقدر عمیقند که به سرعت خوب نمی‌شوند. علاوه بر آن چون خاطرات هم دردناک هستند، نمی‌توان انتظار بهبودی داشت. این جمله که «زمان التیام‌بخش همه‌ی دردهاست» درست نیست. زمان التیام‌بخش اکثر دردهاست. بقیه پشت این در پنهان هستند. 

سومی درِ دیوانگی است. گاهی اوقات ذهن چنان ضربه سنگینی را متحمل می‌شود که به دیوانگی پناه می‌برد. اگرچه این کار مفید به نظر نمی‌رسد، ولی فایده دارد. گاهی اوقات حقیقت چیزی جز درد نیست و ذهن برای خلاصی از این درد حقیقت را پشت سرش به جا می‌گذارد. 

آخری درِ مرگ است. آخرین پناهگاه. وقتی ‌می‌میریم، چیزی نمی‌تواند آزارمان دهد... حداقل این چیزی است که به ما گفته‌اند.

...


به نظرم اگر از این درها عبور می‌کنیم نشانه ضعیف بودن ذهنمون نیست. بلکه توانایی کنار اومدن با غم و دردمون از توانایی غلبه بر درد و رنج و یا تحملش بیشتره. همین. هیچکدومش بر اون یکی ارجحیت نداره. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر