همیشه از این سوال که حالت چطوره بدم میومده....
یا خوبم یا خوب نیستم... موضوع اینه که کاری از دست تو برمیاد؟
فقط وقتی کسی با دونستن اینکه حالم خوب نیست میتونست کاری برام بکنه یا با دونستن اینکه حالم خوبه خوشحال میشد و خیالش راحت با آرامش جواب دادم...
وگرنه هردفعه لجم دراومده... به تو چه که حالم خوبه یا بد...
و این روزها به شدت حساس شدم به این سوال....
نپرس... نپرس جانم... نپرس از حالم....
به هیچ کس مربوط نیست...
اگر خوبم که هستم و فرقی واقعا به حال تو نداره....
اگر هم نیستم که به تو چه!!!!! واقعا به توچه؟

۴ نظر:

  1. این اصرار عجیب تو برای اینکه بگی حالِ آدم ها به هم مربوط نیست یا اگر هست ارتباطی تجاری برقراره!
    هم-حسّی را نمی فهمی؟...
    سوال و جوابی که به حسّ نزدیکی، نزدیکمان می کند... اینهمه اصرار و افتخار به خودخواهی و لجاجت رو محکوم نمی کنم! فقط به رخ می کشم !!!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. - من اصرار نکردم حال آدمها بهم مربوط نیست که هست... من هم یک آدمم مثل تو .. مثل هرکس دیگه و حق دارم از چیزی خوشم بیاد یا خوشم نیاد حق دارم دوست داشته باشم یا نداشته باشم... حتی اصرار کنم یا نکنم...
      حالا میخواد تو خوشت بیاد میخواد خوشت نیاد....
      - من از این سوال تکراری و تجاری و صرفا از روی عادت خوشم نمیاد و به هم حسی ربطش نمیدم.
      در ضمن توضیح دادم که اگر این پرسش معنایی در بر داشته باشد استقبال میکنم.
      - فکر کنم درست نمیخونی!

      حذف
  2. آنی جون دلت میاد عزیزم حال منو نپرسی ؟
    ویدا

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها...
      من که حال شما را جویا هستم.
      :دی

      حذف